اشک هایی که بی هوا رو گونه هام میریزه
قلبی که از همه ی خاطره هات لبریزه
دلی که میخواد بمونه ، تنی که باید بره
حرفی که تو دلمه ... اما ندونی بهتره
بی خیال حرفایی که تو دلم جا مونده
بی خیال قلبی که اینهمه تنها مونده
آخه دنیای تو ، دنیای دلهای سنگیه
واسه تو فرقی نداره دل من چه رنگیه
مثل تنهایی می مونه با تو همسفر شدن
توی شهر عاشقی ، بیخودی دربه در شدن
حال و روزمُ ببین تا که نگی تنها رفت
اهل عشق و عاشقی نبود و بی پروا رفت
نوشته شده در شنبه 92/2/14ساعت
11:31 عصر توسط سپیده نظرات ( ) |
Design By : Pichak |