قــــــــــرار بود بمونی کنــــــــــــار غرورم نگو قسمتم اینـــــــــه نگــــــو از تو دورم چقدر بغض کردم کنارم نبــــــودی هزار بار دلم خواست ببارم نبــــــــــــــــــودی نبودی ببینی چقدر سوت و کورم چقدر بی قــــــــــــــرارم چقدر بی عبورم خودت نیستی امــــــــــــــــا غمت رو به رومه میخندم به بغضــــــــــــــــــــی که تویه گلومه نمی بخشــــــــــــــــــــــــم تو رو ، هرگــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــز برو از خاطــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرم بیـــــــــــــــــــــــــــــــــرون از آزار دلم ممنــــــــــــــــــــــــــــــــــــون .... شـب است... کـلنجار مــیروم..... با خـودم با دلـتنـگیهـــایم.... با قـلــب لــه شـده ام... با غـــرور شـکسته ام.... سـراغش را بــگیرم... نــگیـرم... بــگیرم... نـگیـرم... نـزدیک صـبح است... دل را بـه دریــا زدم... مـشـترک مـورد نــظر در حــال مکـالمه مـیباشــد . . . !!! آنقدر خـسته ام که حاضرم سـرم را روی تکه سنگی بگذارم وبخوابم اما به دیوار ادما که بارهـا بر سرم آوار شد یادت را نگیر از من... بگذار من هم مثل سهراب بگویم دلخوشی ها کم نیست! دلـم تـنـگـــ استــــ و تـکـرارِ نـبـودِ تـو... این روزها جای خالی" تو" را با عروسکی پر میکنم همانند توست مرا " دوست ندارد" احساس هم ندارد اما هر چه هست" دل شکستن" بلد نیست. نداشتن تو یعنی اینکه دیگری تو را دارد... وقتی می گویم سراغم نیا ، نه این که فراموشت کرده ام . . . ! ! یا دیگر دوستت ندارم ! نـــــه ، من فقط فهمیده ام ؛ وقتی دلت با من نیست . . . بودنت مشکلی را حل نمی کند تنها دلتنگ ترم می کند.... این روزهــــا زیادی ساکتــــ شده ام حرفــــ هایم نمی دانم چــــرا به جای گلــــو ، از چشــــم هایم بیرونــــ می آیند . . ....
تکیه ندهم
دلـــــم تــکــرار بـــی فــــرجــــام و ســخـتـــــ لـــحـــــظــه هـــا گـشـتـه سـتـــ
نمیدانم نداشتنت سخت تر است یا تحمل اینکه دیگری تو را دارد
| Design By : Pichak |
کاش می شد سرنوشت خویش را از سر نوشت کاش می شد اندکی از تاریخ را بهتر نوشت کاش می شد پشت پا زد بر تمام زندگی داستان عمر خود را گونه ای دیگر نوشت
