زیبا ترین اتفاق صبح اون موقعست که چشم باز کنی و بین تاریکی و روشنایی؛ حضور یارت رو حس کنی آهسته دستش رو لمس کنی نفس بکشی و بهش بگی بیشتر از همه ی دنیا عاشقتـــــــــــــــم حواست هست خــــــــــدا ؟! صدای هق هق گریه ام از همون گلوئی میاد که تو می گفتی از رگش به من نزدیکتری برآنچه گذشت میان همه لبخندهایم ... شادیهایم ... و حتی ارامشم ... حسرت نبودن تو بیش از همه به چشم میاید دلم برات تنگ شده بی معرفت تو نیستی و گریه شده یه عادت دلم برات تنگ شده خیلی زیاد دلم به جز تو هیچ کس و نمیخواد اینقده گریه کردم این شبـــــــا رو قسم دادم خدا رو به خــــــــدا رو چه غصه ها که از غم تو خوردم عطر تو رو خونه به خونه بردم من به تو دل دادم و دل سپردم نبودی که ببینی غـصــــه خوردم دلم برات تنگ شده خیلی زیاد نبودی و ندیدی بی تو مُردم بی معرفـــــــت ... تو این دنیای آرومی که می بینی فقط آغوشتو هرلحظه کم دارم همش دلتنگتم با اینکه اینجایی نمیخوام لحظه ای چشم از تو بردارم تو با یک بوسه دستاتو به من میدی چه احساسی من از حس تو می گیرم همه دنیامو من پای تو می ریزم نباشی بی تو از این زندگی سیرم منو با بوسه ای عاشقترم کردی نمیدونی چه سخته زندگی بی تو تو تصویرِ تمامِ آرزوهامی یه وقت از من نگیری آرزوهامو نمیخوام لحظه ای چشم از تو بردارم نمیخوام و تو میدونی نمی تونم چه دنیای قشنگی با تو میسازم تا آخرین نفسهام با تو می مونم یه رویای قشنگ و دیدنی میشه اگه ما زیرِ سقف خونه تنها شیم تو زیباییِ این دنیای آرومی نمیخوام لحظه ای از هم جدا باشیم من در این خلوت خاموش و سکوت پرم از دلتنگی و گرفته است دلم و چه درد آور و آرام و حزین هجر چشمان قشنگ تو مرا می شکند ای تو در وسعت قلبم جاری تو کدامین غزل عاطفه را می خوانی که زوایای دلم آشنایند صمیمیت آواز تو را گــاهــی وقــتــهــا مــجــبــوری اَحــمـق بــاشـی !
آنچه شکست
آنچه نشد
حسرت نخور
زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد . . .
به دلتنگی هایمـــ دست نزن
می شکند بغضــمـــــ یک وقت !!
آنگاه غرقـــــ می شوی
در سیلابـــــ اشکهایی که
بهانه ی روانــــــ شدنش هستی !!
رویِ کــاغـَـذ مــیــنــویــســم
دَســتــهــایِ تـــُـو . . .
و رویِ آن دســت مــیــکــشــم . . .
Design By : Pichak |